کیمیا والیانی؛ مهران قرائتی؛ بهروز شهبازی
چکیده
انسان در طول دوره زندگی و درهمه حال نیاز به ارتباط با محیط اطراف خود و انسانهای دیگر دارد. دامنه این ارتباط درمیان سه عرصه عمومی(خیابان)، میانه و خصوصی(خانه) گسترده شده است. عرصه میانه به مثابه فضای انتقال ...
بیشتر
انسان در طول دوره زندگی و درهمه حال نیاز به ارتباط با محیط اطراف خود و انسانهای دیگر دارد. دامنه این ارتباط درمیان سه عرصه عمومی(خیابان)، میانه و خصوصی(خانه) گسترده شده است. عرصه میانه به مثابه فضای انتقال میان خانه و خیابان است که در محدودههای مسکونی، اتصال دهنده دو عرصه عمومی و خصوصی میباشد، به طوری که از مرز هر خانه در واحدهای مسکونی آغاز شده و تا محله و اتصال به فضای عمومی شهر گسترده میشود. امروزه به دلیل محدودیتهای زندگی آپارتمانی، از جمله افزایش تراکم واحدهای مسکونی، فضاهای هر واحد مسکونی تقلیل پیدا کرده و عرصههای واسطی که بهعنوان حلقه ارتباط دهنده درون و بیرون محسوب میشوند مبهم بوده و یا به فراموشی سپرده شدهاند. این پژوهش با مطالعات کتابخانهای و به روش کیفی درصدد بررسی عرصه میانه و کیفیت آن در مقیاس مسکن آپارتمانی است. از این رو ابتدا براساس ادبیات موضوع به بیان لزوم وجود عرصه میانه در عرصههای زیستی، اهمیت و تأثیر آن بر شکلگیری روابط فضایی و اجتماعی ساکنین واحدهای مسکونی پرداخته میشود. در ادامه مقایسه محدوده عرصه میانهی خانههای سنتی و خانههای حیاط دار با الگوی رایج در آپارتمانهای مسکونی نشان میدهد، محدوده عرصه میانه در مسکن آپارتمانی از پیوستگی لازم برخوردار نیست. از این رو عرصه میانه در سه بخش «رسش به آپارتمان»، «رسش به هر خانه» و «درون هر خانه» بازتعریف شده است. بازتعریف این بخشها به همراه ارائه راهکارها نشان میدهد، پیوستگی فضایی و اجتماعی عرصه میانه موجب کاهش «خوی خیابانی» افراد و افزایش آرامش روانی در لحظه ورود به خانه خواهد شد. در واقع پیوند با حیاط اصلی،ایجاد فضاهای پویا و مرتبط با بیرون در دسترسی طبقات (کوچهای در ارتفاع) و الگوی حیاط میانی موجب پیوند فضایی، بصری و اجتماعی با درون خانه و بالعکس خواهد شد.