انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
10
2
2020
01
21
شناسایی عوامل موثر بر اجتماع پذیری در محیط آموزش معماری وتحلیل تعامل بین آن ها (با رویکرد تصمیم گیری چندمعیاره فازی)
5
18
FA
الهام
جعفری
دانشجوی دکتری معماری، دانشکده فنی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت، گیلان، ایران
elham.j.jafari@gmail.com
حمزه
غلامعلی زاده
استادیار، دانشکده معماری و هنر، دانشگاه گیلان، گیلان، ایران.
h.gholamalizadeh@yahoo.com
محمود
مدیری
استادیار، دانشکده مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، تهران، ایران.
m_modiri@iau.ac.ir
10.30475/isau.2020.103673
با توجه به تاثیر محیط کالبدی آموزش معماری بر یادگیری دانشجویان مربوطه، ضرورت دارد تا مولفههای موثر در این رابطه شناخته شود. درخصوص آموزش معماری، نقش تعاملات و روابط میان دانشجو و استاد حائز اهمیت است. اجتماعپذیری به عنوان قابلیتی کیفی از محیط آموزشی میتواند امکان تعاملات اجتماعی بین دانشجویان معماری با اساتید و نیز با یکدیگر را افزایش داده و موجب ارتقاء فرآیند یادگیری معماری گردد. تحقیق پیشرو با فرض اینکه اجتماعپذیری محیط بر یادگیری دانشجویان تاثیرگذار است، به بررسی عوامل محیطی تاثیرگذار بر اجتماعپذیری در محیط آموزش معماری و ارزیابی روابط میان آنها میپردازد. برای پاسخ به سوال تحقیق، پس از شناخت مفاهیم اولیه در باب اجتماعپذیری و تعاملات اجتماعی و نیز محیط آموزش معماری، از طریق روش تحلیل منطقی و استدلال قیاسی، مدل پیشنهادی از عوامل موثر بر اجتماعپذیری پرداخته شده است. سپس از طریق روش دلفی فازی(نظرسنجی از خبرگان و اساتید معماری)، شاخصهها در مدل پیشنهادی با درنظرگرفتن نقش آنها در محیط آموزش معماری غربالگری گردید. در مرحله بعدی، به منظور سنجش روابط میان این عوامل از روش دیماتل فازی استفاده شده است. نتایج به دست آمده عوامل موثر بر اجتماعپذیری در محیط آموزش معماری را به صورت شش دسته کلی نشان داد که عبارتند از: عناصر فیزیکی، عوامل فضایی-معماری، معانی زیباشناختی، احساس امنیت، معنایی-ادراکی و عملکردی-فعالیتی. در بین عوامل اصلی " عناصر فیزیکی" تأثیرگذارترین و "عملکردی-فعالیتی" تأثیرپذیرترین شاخص و مهمترین عامل در هنگام طراحی معماری است.
اجتماع پذیری,مولفه های محیطی,محیط آموزش معماری,تعاملات اجتماعی,دلفی فازی,دیماتل فازی
https://www.isau.ir/article_103673.html
https://www.isau.ir/article_103673_c449d8f1c0e9ae264c091a7165780972.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
10
2
2020
01
21
پایبندی به تاریخ در مداخلات معاصر؛(قیاس در طراحی زمینهای بناها و مجموعهها بین چند کشور اروپایی و ایران)
19
38
FA
غلامرضا
جاپلقی
دانشجوی دکتری معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران
japalaghi@arch.iust.ac.ir
اصغر
محمدمرادی
0000-0002-1505-0946
استاد، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
m_moradi@iust.ac.ir
آرش
محمدمرادی
کارشناسی ارشد معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران
arash_moradi1994@yahoo.com
طاهره
جامکلو
دانشجوی دکتری معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران
t.jamakloo@gmail.com
10.30475/isau.2020.103675
در مداخلات و طرحهای معماری معاصر در بناهای تاریخی ایران، تعامل مطلوبی میان قسمتهای تاریخی و اجزای جدید به چشم نمیخورد. این تعاملات تا حدود 50 سال پیش به دلیل حضور معماران سنتی و تداوم پارهای از الگوهای ریشهدار معماری، از آسیبهای کمتری ناشی از مداخلات و ساختوسازهای جدید مصون ماند، اما به تدریج و با فاصله گرفتن از الگوهای اصیل اجتماعی و کالبدی عملا آسیبهای وارده به ابنیه و مجموعههای تاریخی رو به افزایش نهاد. بخشی از روند یاد شده، در اثر فقدان مبانی نظری و رویکرد و نگرش اصولی و همه جانبه، عملا چهرهای آشفته و پریشان به شهرهای تاریخی ما داده و هویت تاریخی و معماری آنها را تا حدود زیادی خدشهدار کرده است. لذا رویکرد زمینهگرا حکم میکند که بناهای تاریخی، علاوه بر آنکه چهره مطلوبی برای سکونت و حیات بیابند، بازتابی از ظرایف معماری سنتی ایران را نیز عرضه نمایند. هدف این مقاله کاربردی بوده و روش مورد استفاده توصیفی و تحلیلی، براساس موردکاوی، از طریق گردآوری دادهها، مطالعات کتابخانهای، میدانی و مراجعه به اسناد و مدارک تاریخی و تجزیه تحلیل کیفی میباشد که پس از گردآوری اطلاعات و بررسی عوامل کالبدی و بصری موجود در اینگونه مداخلات مربوط به ابنیه و مجموعههای تاریخی کشورهای اروپایی نظیر آلمان، اتریش و جمهوریچک مورد بررسی قرار گرفتهاند، که ضمن بازدید از آنها ابعاد مختلفی از مداخله مربوط به مصالح مورد استفاده، ارتباط عناصر تاریخی و مدرن از منظر کلی و جزئی، مفاصل در همجواری بخشهای جدید و قدیم و غیره مورد کاوش قرار گرفتهاند. در نهایت دستیابی به پیشنهاداتی اصولی که بتواند مداخلات انجام شده در بناها و مجموعههای تاریخی را از بعد کالبدی، سامانی منظم بدهد مورد نظر است.
پایبندی به تاریخ,مداخلات معاصر,طراحی زمینهای,بناها و مجموعههای تاریخی
https://www.isau.ir/article_103685.html
https://www.isau.ir/article_103685_09f33a51633416ff68cb8d46420e8ef6.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
10
2
2020
01
21
بررسی اهمیت و کاربرد لایه « احساسات شهری » در حوزه طراحی و برنامه ریزی شهری
39
60
FA
عصمت
پای کن
دانشجوی دکتری شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
paikan.esmat@gmail.com
محمدرضا
پورجعفر
استاد، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
pourja_m@modares.ac.ir
10.30475/isau.2020.103676
اینکه چگونه شهروندان محیط اطرافشان را درک و دریافت مینمایند به عوامل زمینهای پویا و ایستای متعدد بستگی دارد. چنین برداشت ذهنی و زمینهمحور میتواند باعث هیجانات و احساسات مختلفی در افراد گردد که نگاه و رویکردی جدید و الحاقی در مطالعه ساختار مکانی و زمانی شهر ایجاد نموده است. بررسی ارتباط بین محیط ساختهشده به عنوان یک بعد کالبدی با جنبههای رفتاری و هیجانی انسان در پژوهشهای اخیر و بخصوص در مطالعات برنامهریزی و طراحیشهری بسیار موردتوجه قرارگرفته و در سالهای اخیر به یک موضوع ضروری تبدیل شدهاست. هدف پژوهشهای نظری، تجربی و کاربردی در این زمینه بطور کلی آن است که کیفیت زندگی در شهر را از طریق مطالعه لایهای جدید که به جنبههای هیجانی-رفتاری افراد توجه دارد، ارتقاء دهند. از این روی، هدف این مقاله معرفی رویکرد و حوزه پژوهشی «احساسات شهری» است. در این نوشتار سعی شده است تا با مرور و بررسی نظریات و مطالعات انجامشده در ارتباط با موضوع به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، به نقش و اهمیت، کاربست و یکپارچهسازی پاسخهای هیجانی محیطهای شهری در فرآیند برنامهریزی و طراحی شهری پرداخته شود. نتایج نشان میدهد که مطالعات انجامشده در این زمینه را میتوان به دو دسته نظریهها و مطالعات پایه و مطالعات و پژوهشهای جدید، آغاز شده با کار کریستین نولد (2009) تقسیم نمود. برخلاف نگاه پایه که بیشتر متمرکز بر عوامل اثرگذار محیطی بهگونهای کیفی و بسیار کلی و مبتنی بر روشهای سنتی سنجش هیجان بودهاست، پژوهشهای جدید (5 سال اخیر) برحسب فراوانی بهترتیب شامل 4 حوزه میشوند: 1- متمرکز بر سنجش هیجان2- روشهای نوین سنجش هیجان 3- بررسی عوامل اثرگذار بر هیجان در محیط و 4- کاربردهای هیجان. علیرغم اهمیت و کاربرد این حوزه میانرشتهای در مطالعات شهری، هنوز پتانسیلهای علمی این رویکرد جدید در همه جوانب متنوع کاربرد و تحلیل شهری کشف نشده است. اصلیترین حوزههای کاربرد لایه احساسی- هیجانی در حوزه شهرسازی را میتوان حوزه سلامت روان، شهر شاد و فضاهای شهری دلپذیر، دلبستگی به مکان، حوزه برنامه ریزی شهری مشارکتی و شهر هوشمند تعیین نمود. همچنین ارزیابی و سنجش محیط ساخته شده، ارزیابی اثرات روانشناسانه یک طرح قبل از اجرا، ارائه فرصتهای نوین طراحی و برنامهریزی شهروند محور از فواید کاربرد موضوع در حوزه شهرسازی است.
احساس و هیجان,ادراک,رفتار,فضای شهری
https://www.isau.ir/article_103684.html
https://www.isau.ir/article_103684_21b6c0ded28ace02f35014f0bef8f5e2.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
10
2
2020
01
21
تحقیق دربارۀ مبادی فضاهای شهری رفتارگرا و دموکراتیک؛ یکپارچه سازی نظریات
61
84
FA
مانی
ستارزاد فتحی
0000-0003-1525-2932
کارشناسی ارشد طراحی شهری، دانشکدۀ معماری و شهرسازی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران
m.sattarzad@edu.ikiu.ac.ir
مجید
زارعی
0000-0001-5524-2283
دانشیار، دانشکدۀ معماری و شهرسازی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران
m.zarei@arc.ikiu.ac.ir
رحیم
هاشم پور
0000-0002-4677-3530
دانشیار، دانشکدۀ معماری و شهرسازی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران.
hashempour@arc.ikiu.ac.ir
10.30475/isau.2020.103678
امروزه بهتر است تا فرایندِ طراحی بر اساس رفتار استفادهکنندگانِ از فضاهای شهری، سمت و سویی دموکراتیک و انسانی به خود بگیرد تا رفتارهای گوناگونِ انسانها، بتوانند بهنحوِ غیرجبری و غیرمغرضانه لحاظ شوند. این در حالی است که بیتوجهی به ارزشهای دموکراتیک و رفتاری در فرایندهای طراحی شهری کشورمان، همچون معضلی غیر قابل تحمل، ثمرهای جز تقلیل و اضمحلال کیفیتهای محیطی و اجتماعیِ فضاهای شهری ندارد. در چنین موردی، دیگر دستاندرکاران شهری نیز قافیه را میبازند و تبعاً شهرهایمان خاصیتهای فضایی، مکانی و انسانیِ خود را از دست داده و شهروندان مجبور به انجام مکرر طیفی از رفتارهای تکراری و جبری و پوپولیستی میشوند. بدین سبب، این مقاله بر آن است تا با پیروی از نظریات مربوطه، به یک چهارچوب منطقی و پاسخده دست یابد که بلکه شامل شاخصهها و معیارهای غایبِ نظامِ شهرسازیِ حال حاضر کشورمان باشد و بتواند به منظور طراحیِ دموکراتیک فضاهای شهری رفتارگرا به کار آید. در همین راستا، در ابتدا با کنکاش نظریاتِ اندیشمندان، شاخصههای فضاهای شهری رفتارگرا تبیین شده و سپس معیارهای کلیِ لازم برای نیل به طراحی شهری دموکراتیک، به تفکیک دو بُعدِ محیطی (کیفیتهای پاسخده) و اجتماعی (حق به شهر و مشارکت عمومی) ارائه گشته است. همچنین نهایتاً با ادغام این دو موضوع، مسیرِ «طراحیِ دموکراتیک فضاهای شهری رفتارگرا» ایضاح شده است. در واقع همِّ نهایی، تسهیلِ روندِ خلق آن دسته از فضاهای شهریای است که بر پایۀ حق انتخاب و آزادیِ عمل و همچنین تصمیمسازی و تصمیم گیریِ همهگانی مترتب میشوند و بهمنظور تجلیِ طیف وسیعی از رفتارها و دموکراسی شهری در وضعیت حال حاضر کشورمان شدیداً لازم هستند.
فضاهای شهری,رفتارهای غیرجبری,دموکراسی,طراحی مردممدار,معیارهای کیفی
https://www.isau.ir/article_103678.html
https://www.isau.ir/article_103678_26299eeef37b1b400f38f92a30c95e7f.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
10
2
2020
01
21
کاربرد روش تحلیل تماتیک در شناسایی قابلیتهای معنایی تجربه شده حین حرکت روزمره در محیط انسان ساخته
85
98
FA
سمیه
رفیعی
دانشجوی دکتری معماری اسلامی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران
s.rafiei@aui.ac.ir
مجید
صالحی نیا
استادیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران.
salehinia@aui.ac.ir
قاسم
مطلبی
0000-0002-3495-7498
دانشیار، دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
motalebi@ut.ac.ir
10.30475/isau.2019.91473
تحلیل تماتیک، به عنوان روشی کیفی در تحلیل دادهها مورد استفاده پژوهشگران حوزههای مختلف، بهویژه روانشناسی و جامعه شناسی بوده است. این روش کمتر مورد توجه پژوهشگران حوزه معماری و شهرسازی قرار گرفته است. این در حالی است که روشهایی نظیر تحلیل تماتیک با دستهبندی الگوهای معنا از دل مجموعه دادهها، به شناخت درک کاربران از محیط، که شکل دهنده رابطه ایشان با محیط است کمک میکند. مقاله پیش رو با ارائه پژوهشی انجام شده با روش تحلیل تماتیک، ضمن معرفی آن بعنوان روشی انعطاف پذیر، نحوه کاربرد آن را در پژوهشهای حوزة محیط ساخته شده تبیین مینماید. پژوهش مذکور، در جستجوی قابلیتهای معنایی تجربه شده توسط باشندگان در فضا، به این پرسش پاسخ میدهد که «هنگام حرکت در محیط ساخته شده چه ابعادی از معنا دریافت میشود؟ پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی با رویکرد مردم نگاری پدیدارشناسانه است که در آن دانشجویان و کارکنان یک مجموعه دانشگاهی حین حرکت در مسیرهای روزانه خود در دانشگاه، به پرسشهای یک مصاحبه عمیق پاسخ دادهاند. حاصل تحلیل تماتیک محتوای مصاحبهها، هشت زیر-مقوله قابل جمع بندی ذیل سه مقوله: آسودگی، جذبه و معناداری (قابل فهم بودن) است که معانی که افراد هنگام حرکت بین و درون ساختمانها تجربه میکنند توضیح میدهد.
تحلیل تماتیک,معنا,محیط انسان ساخت,حرکت
https://www.isau.ir/article_91473.html
https://www.isau.ir/article_91473_1de1213600a63df5f3fea7e3aede2219.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
10
2
2020
01
21
تعیین زاویه بهینه استقرار سطوح قائم ساختمان بر اساس دریافت انرژی خورشیدی در اقلیم گرم و مرطوب(مطالعه موردی: شهرهای بندرعباس، بوشهر و اهواز)
99
112
FA
حسن
اکبری
استادیار، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
h.akbari.arc@gmail.com
فاطمه سادات
حسینی نژاد
دکتری شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
hosseininezhad1359@gmail.com
10.30475/isau.2020.103679
افزایش نرخ شهرنشینی در دهههای اخیر و استفاده بیرویه از سوختهای فسیلی و انرژیهای تجدیدناپذیر، موجب شده که طراحان و برنامهریزان شهری، موضوع کنترل و بهینهسازی مصرف انرژی و استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر را در ساخت و سازها بیشتر از گذشته مورد توجه قرار دهند. با توجه به ویژگیهای خاص اقلیمی نوار سواحل جنوبی کشور ایران، جهتگیری ساختمانها در این مناطق لازم است بر مبنای استفاده بهینه از تابش خورشیدی و جریان باد تعیین شود. هدف این پژوهش تعیین بهترین جهت استقرار ساختمانها بر اساس کسب حداقل انرژی در دوره گرم سال در شهرهای بندرعباس، بوشهر و اهواز است. برای دستیابی به این هدف، میزان انرژی تابشی دریافتی بر روی سطوح قائم به صورت نظری و واقعی با استفاده از روش محاسباتی قانون کسینوس و نقاله تابش اولگی، برای ماههای مختلف و در 24 جهت جغرافیایی محاسبه شده و در نهایت بهترین جهت استقرار ساختمانها متناسب با اقلیم برای شهرهای مورد مطالعه تعیین گردیده است. مطابق با نتایج به دست آمده، جهت استقرار بهینه با استفاده از روشهای قانون کسینوس و نقاله تابش اولگی در شهرهای مورد مطالعه، برای ساختمانهای یک، دو و چهارطرفه یکسان میباشد. مناسبترین جهت استقرار به منظور دریافت بهینه میزان انرژی خورشیدی برای ساختمانهای یکطرفه در شهرهای بندرعباس، بوشهر و اهواز جهت 180 درجه جنوب و بعد از آن جهت 165 درجه جنوبشرقی و غربی است. جهت استقرار مناسب برای ساختمانهای دوطرفه در شهرهای مورد مطالعه جهت شمال- جنوب و بهترین جهت گیری برای ساختمانهای چهارطرفه جهات (75 ،105- ،15- ،165) و (105 ،75- ،15 ،165-) درجه است.
انرژی خورشیدی,جهتگیری سطوح قائم,قانون کسینوس,نقاله تابش اولگی,اقلیم گرم و مرطوب
https://www.isau.ir/article_103679.html
https://www.isau.ir/article_103679_822a111085fdab954603f875d3957431.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
10
2
2020
01
21
ارزیابی و تحلیل وضعیت آسایش حرارتی فضای باز محلات مسکونی با استفاده از شاخصههای حرارتی (نمونه موردی: محلات منتخب شهر اصفهان)
113
126
FA
فاطمه السادات
مجیدی
دانشجوی دکتری معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران.
m.artmies@gmail.com
شاهین
حیدری
0000-0002-4379-9399
استاد، دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
shheidari@ut.ac.ir
محمود
قلعه نویی
دانشیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران.
m.ghalehnoee@yahoo.com
مریم
قاسمی سیچانی
0000-0003-0590-9363
استادیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران.
mghasemi@khuisf.ac.ir
10.30475/isau.2020.103467
فضاهای باز شهری برای افزایش کیفیت، باید دارای شرایط آسایش از جمله آسایش حرارتی باشند وگرنه به فضاهایی مرده و فاقد سرزندگی تبدیل میشوند. بنابراین پژوهش حاضر به تحلیل شرایط آسایش حرارتی فضاهای باز محلات مسکونی با استفاده از سه شاخصه حرارتی دمای موثر استاندارد، دمای معادل فیزیولوژیک و پیش بینی متوسط نظر در دو فصل زمستان و تابستان میپردازد. در این مقاله چهار محله علی قلی آقا، جلفا، مرداویج و دشتستان در شهر اصفهان مورد مطالعه و تحلیل میدانی قرار گرفته اند. روش تحقیق مورد استفاده در مقاله حاضر، پژوهش موردی است که در آن به ارزیابی میدانی متغیرهای محیطی و شخصی با حجم نمونه هشتصد نفر پرداخته است. همچنین در این پژوهش جهت محاسبه شاخصهها از مدل ریمن<strong>، </strong>به عنوان نرم افزار کاربردی محاسبه گر استفاده شده است. این نرم افزار با استفاده از دادههای اقلیمی، مشخصات شخصی، نرخ فعالیت و نرخ لباس و اطلاعاتی همچون طول و عرض جغرافیایی، ارتفاع از سطح دریا، میزان ابرناکی و غیره شاخصههای منتخب را محاسبه کرده و سپس نتایج با استانداردهای موجود مقایسه شده اند. پس از آن جهت اعتبارسنجی دادهها و مقایسه شاخصههای حرارتی با نتایج بررسیهای میدانی، دمای خنثی و متوسط احساس حرارتی کاربران نیز به دست آمده است. در نهایت، وضعیت آسایش حرارتی محلات منتخب بر اساس شاخصههای فوق در دو فصل سرد و گرم و به تفکیک محلات مورد مطالعه ارائه شده و شاخصههای معتبر جهت ارزیابی آسایش حرارتی در فضاهای باز شهر اصفهان معرفی شدند.
شرایط آسایش حرارتی,فضای باز محلات مسکونی,دمای موثر استاندارد,دمای معادل فیزیولوژیک,پیش بینی متوسط نظر
https://www.isau.ir/article_103467.html
https://www.isau.ir/article_103467_aebf5f908a164e24488572b7b7b9030a.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
10
2
2020
01
21
تأثیر وجود و گسترش آرامستان بر محلههای همجوار آن؛ (مورد پژوهی: آرامستان امامزاده سلطان ابراهیم، شهر قوچان)
127
138
FA
سمانه
جلیلی صدر آباد
0000-0003-1816-7610
استادیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
s_jalili@iust.ac.ir
شادی
شکری یزدان آباد
دانشجوی کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
shadi.shokri.73@gmail.com
10.30475/isau.2020.103680
آرامستانها بهعنوان منزلگاه نهایی انسانها میباشند. روند روزافزون جمعیت موجب افزایش شمار فوتشدگان میشود. جهت حل این معضل روشهایی نظیر چندطبقه کردن قبرها، افزایش تعداد و گسترش فیزیکی آرامستانها موردتوجه میباشد.آرامستان امامزاده سلطان ابراهیم قوچان یکی از مواردی است که در سالهای اخیر، گسترش پیدا کرده است. در نتیجه آرامستان تاثیراتی بر محلههای همجوار خود گذاشته که نیازمند بررسی است. لذا این آرامستان مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف این مقاله بررسی تأثیرات آرامستانها بر بافت همجوار آنها میباشد. پژوهش به لحاظ نوع، کاربردی و روش مورد استفاده کیفی است. برای تدوین شاخصها از تکنیک دلفی در دو راند استفاده شده است. ابتدا با استفاده از روش دلفی (10 نفر متخصص) به بررسی شاخصهای مهم، پرداخته سپس 21 عدد مصاحبه عمیق به صورت تصادفی با ساکنین و کاسبهای محله (شامل 52 درصد مرد و 48 درصد زن و 43 درصد بین 20-39، 38 درصد بین 40- 59 و 19 درصد بالای 60 سال) انجام گرفت. نتایج به دست آمده از بررسی در این پژوهش نشان میدهد که وجود یا گسترش آرامستان بر ابعاد مختلف بافت همجوار تأثیرگذار است. تأثیرات آرامستانها عمدتاً در زمینه ترافیک و دسترسی (ویژه ایام خاص)، مشکلات روانی و ترس(به خصوص در بین زنان)، مشکلات زیستمحیطی، سروصدا، یکنواختی بصری است. دیدگاه افراد نیز بر موارد یاد شده موثر است. بنابراین برنامهریز شهری میبایست با رعایت حد فاصله مطلوب، شعاع دسترسیها، کاربریهای همگرا، برنامههای نظارتی، افزایش فضای سبز و غیره، از میزان جلوه نامناسب این فضا در دیدگاه عمومی بکاهد. همچنین از طریق پیوند این محیط و بافت اطراف، این فضا را نظیر آیین گذشته تبدیل به فضای جمعی کند.
محلههای همجوار,اثرات فیزیکی – اجتماعی و اقتصادی – زیست محیطی و منظر,آرامستان قوچان
https://www.isau.ir/article_103680.html
https://www.isau.ir/article_103680_76ea66b0d8748176a287c47db07d0827.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
10
2
2020
01
21
باز زندهسازی منظر رودهای شهری با رویکرد تعامل سازنده بین انسان و محیط طبیعی؛ (مورد واکاوی نهر "شهررود" آمل)
139
157
FA
نرگس
حمزه
کارشناسی ارشد مرمت شهری، دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
n.hamzehei1984@gmail.com
حامد
مظاهریان
دانشیار، دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
narges_hamzeh@ut.ac.ir
محمدسعید
ایزدی
استادیار، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.
saeidizadi@gmail.com
مرتضی
لطفی پور سیاهکلرودی
کارشناسی ارشد طراحی شهری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه پیام نور(تهران شرق)، تهران، ایران.
mortezalotfi.ps@gmail.com
10.30475/isau.2020.103681
باز زندهسازی فضای شهری و استخوانبندی اصلی آن فراهمکننده زمینه رشد و به مثابه اهرمی برای توسعه شهر است. عناصر طبیعی بخشی از منظر طبیعی هستند که در نتیجهی همپوشانی و تعامل میان انسان و طبیعت پدید میآیند. از آنجایی که عناصر طبیعی کارکردی چندگانه از جمله ایجاد فضاهای جمعی، غنای بصری و زیستمحیطی، ایجاد حس تعلق به مکان، مطبوعیت محیطی و نظایر این را دارند، لذا احیاء و باز زندهسازی مناظر طبیعی در شهر از اهمیت بسزایی برخوردار میباشد. اهمیت این موضوع در خصوص رودهای شهری واقع در مناطق شمالی کشور به دلیل نقش و کارکردهای ویژه آن دوچندان میباشد. نهر شهررود آمل که از دل محلات تاریخی شهر آمل میگذرد یکی از بارزترین منابع طبیعی شهر تاریخی آمل است که نقش مؤثری بر شکلگیری شهر تاریخی آمل و محلات ایفا میکند. هدف اصلی این تحقیق دستیابی به اصول، راهبردها و راهکارهایی جهت باز زندهسازی منظر طبیعی رودهای شهری به ویژه در خصوص مورد مطالعاتی یعنی نهر شهررود آمل است، به گونهای که بتواند در ابعاد کالبدی، عملکردی و محیط زیستی تعاملی سازنده را بین استفادهکنندگان و محیط طبیعی برقرار سازد. تحقیق حاضر با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی به انجام رسیده است که در آن برای جمعآوری اطلاعات از اسناد کتابخانهای و برداشت از محدوده به روش میدانی (بهرهبرداری از عکسها و تصاویر ماهوارهای و غیره) شده و ارزیابی و بهرهگیری از تجارب موفق داخلی و خارجی نیز در روند پژوهش مورد توجه بوده است. نتایج حاصل نشان میدهد در صورتی که بتوان با باز زندهسازی فضاهای غیرقابل استفاده مسیر و جدارههای نهر شهررود آمل را به عنوان کمیتی مؤثر بر کیفیت منظر شهری بدان نقش داد، میتوان از این محوری که از شمال به جنوب شهر گسترده است برای پاسخگویی به فعالیتها و نیازهای مردم شهر بهرهمند گردید.
باز زنده سازی,استخوان بندی تاریخی شهر,منظر رودهای شهری,نهر "شهررود"آمل
https://www.isau.ir/article_103681.html
https://www.isau.ir/article_103681_666162e9052845dc3da9e0d07a9a95a7.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
10
2
2020
01
21
بازخوانی مؤلفههای مؤثر بر ادراک جدارههای فعّال در طراحی منظر خیابانی (مطالعه موردی بافت میانی شهر شیراز، خیابان خیام)
159
178
FA
فاطمه
شمس
دانشجوی کارشناسی ارشد طراحی شهری، دانشکده هنر و معماری دانشگاه شیراز، فارس، ایران.
nazaninshams70@gmail.com
مهسا
شعله
استادیار، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز، فارس، ایران
msholeh@shirazu.ac.ir
سهند
لطفی
استادیار، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز، فارس، ایران
slotfi@shirazu.ac.ir
علی
سلطانی
استاد، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز، فارس، ایران
soltani@shirazu.ac.ir
10.30475/isau.2020.103682
تمرکز بر ویژگیهای کیفی جدارههای فعال و مؤلفههای ادراک آنها، از مهمترین موضوعات طراحی منظر خیابانی است. کیفیت سطح همکف جدارهها تأثیر زیادی بر میزان و نحوه استفاده شهروندان از فضای شهری، مدت زمان حضور و رفتارهای احتمالی آنها دارد. به منظور دستیابی به مؤلفههای مؤثر بر ادراک منظر خیابانی با تأکید بر جدارههای فعال و امکان مطالعه دقیقتر آنها، میتوان عناصر تشکیلدهنده منظر خیابانی را به سه مؤلفه کالبدی، عملکردی و زمینهای تقسیم نمود. کیفیتهای طراحی شهری مناظر خیابانی متشکل از کیفیتهای کاربردی منظر پیادهرو و کیفیتهای زیباییشناسی آن است. اجزاء تشکیل دهنده جدارههای فعال متشکل از دو بعد عینی و ذهنی است که بعد عینی شامل عناصر خارجی و داخلی ساختمان؛ و بعد ذهنی شامل خوانایی، جهت دهی، حس خوش آمدگویی و ارتباط متقابل شهروندان با فضای خیابان است. این پژوهش از شیوه تحقیق مشاهده و پیمایش در بستر مطالعات میدانی خیابان خیام در بافت میانی شیراز بهره گرفته است. روش تحلیل مورد استفاده تلفیقی از روشهای کمی و کیفی ارزیابی ادراک منظر خیابانی است و دادههای به دست آمده با استفاده از ماتریس سوات و امتیازدهی طیف لیکرت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و راهبردهای طراحی از طریق ماتریس راهبردهای کمی استراتژیک ارائه شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که تأکید بر ارجاعات زمینهای و تاریخی، ارتقاء کیفیت منظر عینی، ارتقاء مؤلفههای عملکردی و نظام فعالیتی، ساماندهی کالبدی جدارههای سطح همکف، تأکید بر تجربه فضایی عابرین پیاده از سطح همکف و ارتقاء امنیت اجتماعی و حس حضورپذیری در طراحی منظر خیابانی ضروری است.
ادراک محیطی,منظر خیابانی,جداره فعال,خیابان خیام,شیراز
https://www.isau.ir/article_103682.html
https://www.isau.ir/article_103682_12f08c2fdde05fb375ca3b7de528e655.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
10
2
2020
01
21
بررسی رابطه بین هوش هیجانی جوانان و تمایل آنها نسبت به نمادهای شهری
179
192
FA
نسیم
نجفی ظریفی
کارشناسی ارشد معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
na_zarif@rocketmail.com
ساناز
لیتکوهی
دانشیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.
slitkouhi@pnu.ac.ir
10.30475/isau.2019.87947
نیاز انسان به نظم دادن و سازمان دهی زمان و مکان، او را به استفاده از نمادها سوق داده و تاریخ معماری بشر مملو از عناصر نمادینی است که مستقل یا در ارتباط با یک بنا یا مجموعه ای از بناها ظهور می کنند.المان های شهری نیز به عنوان عناصری که در آنها غالبا نقش مفهومی و نمادین قوی تر از عملکرد کالبدی است، به عنوان گونه اصلی عناصر نمادین در سکونتگاه های انسانی درک میشوند.این پژوهش به بررسیرابطه بین مولفههای هوش هیجانی استفاده کنندگان فضا و تمایل آنان به استفاده از عناصر نمادین معماری یا شهرسازی درجوانان پرداخته است.برای بررسی این موضوع دو پرسشنامه مورد استفاده قرار گرفت: در درجه اول پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی( بار – آن) برای سنجش میزان هوش هیجانی پاسخ دهندگان بکار رفته و سپس با طراحی پرسشنامه ای دیگر ترجیحات فضایی آنان مورد سنجش قرار گرفت. دادههای بدست آمده از هر دو پرسشنامه با استفاده از نرم افزار <strong>SPSS</strong> تجزیه و تحلیل گردید. دراین پژوهش میزان تاثیرگذاری عناصرنمادین معماری به عنوان یکی از مولفههای کیفیت فضای شهری از منظراستفاده کننده ارزیابی گردید.براساس نتایج به دست آمده، میان مولفههای هوش هیجانی (شامل خودآگاهی هیجانی – خودابرازی - عزت نفس – استقلال) و همچنین میزان کل هوش هیجانی افراد و اقبال و تمایل آنان به استفاده از عناصر نمادین معماری رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد. بنابراین سنجش ویژگیهای شخصیتی افراد به عنوان شاخصی در فرآیند بهبود کیفیت محیط براساس تمایلات و ترجیحات آنان، در طراحی فضای شهری حائز اهمیت بوده که بتواند عرصههای عمومی پاسخگو را برای شهروندان به وجود آورد.
هوش هیجانی,نماد,نشانه,المان شهری,عناصر نمادین,جوانان
https://www.isau.ir/article_87947.html
https://www.isau.ir/article_87947_eddf5ca13bc39547b4537ebfe2c99bd8.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
10
2
2020
01
21
تحلیلی مفهومی از قلمرو محله بر پایه ادراک ساکنین با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) (نمونه مطالعاتی: محلات شهر مشهد)
193
209
FA
عمید الاسلام
ثقه الاسلامی
استادیار، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، خراسان رضوی، ایران.
saghatoleslami@mshdiau.ac.ir
10.30475/isau.2019.99030
محله دارای پیشینه ای طولانی در شهرنشینی ایران است. در حال حاضر محلات نقش مهمی را در برنامهها و طرحهای محلی در شهرها و جایگاه مهمی را در توسعه شهری بر عهده دارند. یکی از موضوعات مهم در ارتباط با مفهوم محله ای، تعیین مناسب و صحیح از قلمرو محلات و نقش ساکنین محله در این میان است. در این زمینه با وجود مطالعات انجام شده در کشورهای غربی، مطالعات بسیار کمی در داخل کشور انجام شده است. هدف تحقیق این است که اولاً میزان جمعی بودن ادراک ساکنین از قلمرو محلات را مشخص نماید و ثانیاً چگونگی تاثیر متغیرهای جنسیت، سن،تحصیلات، اشتغال، مدت زمان سکونت، نوع مالکیت ،نحوه اقامت و داشتن روابط همسایگی را در ادراک ساکنین از قلمرو محلات بررسی و تحلیل نماید. روش تحقیق کمّی و پیمایشی به همراه تحلیلهای آماری و تحلیل اطلاعات مکانی است. به این منظور تعداد 600 پرسشنامه ترکیبی به همراه نقشه ضمیمه در 6 محله از محله بندی طرح تفصیلی شهر مشهد توزیع گردید. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بود. نقشههای ادراکی به دست آمده از قلمرو محله با استفاده از GIS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمونهای آماری نشان می دهد ادراک ساکنین از قلمرو محلات با محلههای قراردادی که طرحهای توسعه شهری آن را تعریف می کنند، تفاوت دارد. میانگین مساحت قلمرو ادراکی محله در بافتهای مختلف شهری با یکدیگر دارای تفاوت معنی دار است. همچنین گروه مردان و مالکین واحدهای مسکونی به صورت معناداری نسبت به گروههای دیگر ، قلمرو محله را بزرگتر ادراک مینمایند و ساکنینی که خانه دار هستند و محصّلین نسبت به گروههای دیگر شاغلین، به طور معنا داری قلمرو محله را کوچکتر ادراک مینمایند. همچنین مقاله توصیه هایی در مورد به کار گیری ادراک ساکنین در فرآیند تعیین قلمرو محلات را ارائه مینماید.
محله,قلمرو محله,ادراک ساکنین,سیستم اطلاعات جغرافیایی,مشهد
https://www.isau.ir/article_99030.html
https://www.isau.ir/article_99030_8ffa44986ab98d5ca0e2412274459e67.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
10
2
2020
01
21
تاثیر نوع گازهای میانی پنجرههای دو و سه جداره بر بار سرمایش و گرمایش ساختمانهای اداری در اقلیم گرم و مرطوب، گرم و خشک و سرد ایران
211
225
FA
جلیل
شاعری
دانشجوی دکتری معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
shaer.jalil@gmail.com
رزا
وکیلی نژاد
استادیار، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
arch.rvv@gmail.com
محمود
یعقوبی
استاد، دانشکده مهندسی مکانیک، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
yaghoubi@shirazu.ac.ir
10.30475/isau.2020.103683
در دهههای اخیر افزایش فزاینده جمعیت کره زمین و نیز تولید روز افزون دی اکسید کربن سبب افزایش میزان توجه و اهمیت صرفه جویی در مصرف انرژی خاصه در صنعت ساختمان شده است. از آنجا که بخش عمده اتلاف حرارتی پوسته ساختمان از طریق پنجرهها صورت میگیرد، کاهش میزان انتقال حرارت و عایق نمودن پنجرهها ضروری است. در پژوهش حاضر تاثیر انواع گازهای میانی در پنجرههای دو و سه جداره بر میزان بار سرمایش و گرمایش یک ساختمان اداری نمونه مورد بررسی قرار گرفته است. اقلیمهای مورد مطالعه شهرهای بوشهر و بندر عباس با اقلیم گرم و مرطوب، مشهد و تبریز با اقلیم سرد و شهرهای شیراز، یزد، اصفهان و تهران با آب و هوای گرم و خشک است. در هر یک از شهرها ساختمان اداری نمونه در 11 حالت با تغییر نوع گاز میانی پنجرهها، مورد سنجش قرار گرفته است. شبیه سازیها با استفاده از نرم افزار دیزاین بیلدر نسخه 5.02.003 انجام شده و مجموع بار سرمایش و گرمایش سالانه در هر حالت محاسبه شده است. نتایج شبیه سازیها نشان میدهد که استفاده از پنجرههای دو و سه جداره سبب کاهش بار سرمایش و گرمایش میشود. در تمامی شهرهای مورد مطالعه پنجرهی سه جداره با استفاده از هوا و گاز آرگون مناسبترین نوع پنجره است.
شیشه دو جداره,شیشه سه جداره,سرمایش,گرمایش,ساختمان اداری
https://www.isau.ir/article_103683.html
https://www.isau.ir/article_103683_a925fe44e40f41ce5f8311974f7b23ae.pdf