انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
11
1
2020
06
21
تحلیل حضور نور در راسته و چهارسوق قیصریه بازار اصفهان
5
24
FA
فدرا
امینی بدر
0000-0002-0472-3746
دانشجوی دکتری معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران.
aminibadr@yahoo.com
مصطفی
مختاباد امرئی
استاد، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران،ایران.
mokhtabm@modares.ac.ir
حمید
ماجدی
استاد، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران. ایران.
majedi_h@yahoo.com
10.30475/isau.2020.145349.1066
نور به عنوان فراگیرترین عنصرطبیعت، در تجربه مخاطب از فضا نقش مهمی را ایفا می نماید. یکی از جنبه های قدرتمند فضای معماری تاریخی ایران، بهک ارگیری خردمندانه نور است. بهره برداری از نور روز در معماری سنتی ایران علاوه بر تامین روشنایی، پاسخگوی نیازهای اقلیمی، فیزیکی، روانی و زیباییشناسی بوده است. در راستای این رویکرد، معمار ایرانی تجربه های موفقی در بهره گیری خلاقانه نور در فضاهای داخلی دارد. ترکیبات متنوع از مدخل های نوری نشان این ادعا است. به منظور بررسی جایگاه نورپردازی طبیعی در معماری ایران، پژوهشی در مجموعه بازار قیصریه اصفهان صورت پذیرفت. هدف از این پژوهش، بررسی کمیت و کیفیت نور روز و عملکرد انواع مدخل های نور در یک فضای عمومی- تجاری است که بنا بر کاربری خاص، محدودیت هایی در بهره مندی از انواع روزن ها دارد. در این تحلیل، نور طبیعی، در تاریخ ها و ساعت های معلوم و نیز به صورت سالانه، با استفاده از نرم افزارها، شبیه سازی و شاخص های کمی ارزیابی نور روز اعم از ایستا و پویا بررسی شده است. یافته های تحقیق نشان از تبعیت توزیع روشنایی نور روز از الگویی خاص می نماید. به طوریکه بازه های سهم روشنایی در کل سال تقریبا ثابت است و با تغییر فصل تفاوت چشمگیری در سهم دریافتی دیده نمی شود. همچنین میزان نور دریافتی در بیش از 70% از مساحت راسته قیصریه و 50% از زمان های کاربری، بین بازه 100 تا 2000 لوکس قرار دارد که نوری مطلوب برای یک فضا محسوب می شود. میزان تامین نور کمی و کیفی در بازار قیصریه بر اساس آنالیز یافته ها، از اهم نتایج پژوهش حاضر است.
معماری نور,نور روز,نورپردازی طبیعی,واحدهای کمی ارزیابی نور روز,راسته قیصریه,بازار اصفهان
https://www.isau.ir/article_110194.html
https://www.isau.ir/article_110194_52a838a77ce2629133258295d622bf2e.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
11
1
2020
06
21
معاصر سازی مفهوم "محله" در شهر ایرانی با نگاه بر مبانی برنامه ریزی محله مبنا
25
40
FA
حسین
معروفی
0000-0003-1857-5710
استادیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه فردوسی مشهد، خراسان رضوی، ایران.
maroufi@um.ac.ir
پویا
دولابی
0000-0003-2260-5054
استادیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایران.
pouya.doulabi@pgu.ac.ir
10.30475/isau.2020.169056.1168
محلات شهری بخش جدایی ناپذیر از ساختار اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی و کالبدی شهرهای سنتی ایران بودند. در دوران معاصر تمرکزگرایی در ساختار مدیریت شهری و تغییر و تحولات اقتصادی و اجتماعی موجب از بین رفتن انسجام اجتماعی و کالبدی محلات شده به گونه ای که با ظهور طرح های توسعه شهری محلات صرفا به یک واحد تقسیمات شهری بر اساس جمعیت و برخورداری از خدمات پایه محله ای تبدیل گردیده اند. پژوهش حاضر به دنبال معاصرسازی سازمان اجتماعی-اداری محلات سنتی با ابزار برنامه ریزی محله مبنا در پاسخ به کمرنگ شدن نقش محلات در ساختار برنامه ریزی شهری ایران می باشد. به همین منظور، با استفاده از منابع کتابخانهای و تحلیل محتوایی به تبیین مولفه های اصلی برنامه ریزی محله مبنا پرداخته و همزمان استخراج شاخصه های اصلی مرتبط با سازمان اجتماعی-اداری محلات سنتی و معاصر ایران از طریق منابع اسنادی انجام می گیرد. در ادامه با استفاده از پنل خبرگان مقایسه تطبیقی این شاخصه ها با مولفه های برنامه ریزی محله مبنا صورت گرفته و از این طریق وجه اشتراک شاخص های رویکرد محله مبنا با ماهیت اداری- اجتماعی محلات ایرانی سنتی و معاصر مشخص می شود. نتایج تحلیل نشان می دهند که برخی از اصول برنامه ریزی محله مبنا به صورت توافقی و عرفی در محلات شهرهای سنتی اعمال می شده است. با تحلیل مقایسه صورت گرفته عوامل بستر ساز و عوامل بازدارنده تحقق پذیری رویکرد محله مبنا در محلات سنتی و معاصر ایران شناسایی شده و از این منظر پیشنهاداتی به منظور معاصرسازی محلات سنتی بر اساس رویکرد محله مبنا ارائه می گردند. اگرچه معاصرسازی مفهوم محلات سنتی با توجه به ضوابط و مقررات متمرکز و از بالا به پایین امروزی با چالش فراوان روبرو است، با این حال پیشنهادات مطرح شده می توانند عوامل بسترساز لازم جهت ایجاد محلات خودگردان، خودکفا و خودحامی گر را فراهم سازند.
شهر ایرانی,محله,برنامه ریزی محله مبنا,اجتماع محلی
https://www.isau.ir/article_110191.html
https://www.isau.ir/article_110191_6710293554c9ecd804337ec3ebce4131.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
11
1
2020
06
21
تدوین فرآیند خلق فضاهای شهری قرائت پذیر و عوامل مؤثر بر آن مبتنی بر فهم و واکاوی نظریه های ترجمه؛ رهیافتی فرانظری
41
56
FA
مریم
محمدی
0000-0002-0727-6363
دانشیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر، تهران، ایران.
m.mohammadi@art.ac.ir
10.30475/isau.2020.156522.1123
اهمیت خلق فضاهای واجد معنی (یا توجه به معنای فرهنگی فضاها) که آن ها را قرائت پذیر می نماید، امری پذیرفته شده است. در واقع از آنجا که انسان در دایره ی معنایی متولد می شود و از آن طریق خود را باز می یابد؛ چنانچه در محیط های فاقد معنی یا واجد معانی غیرفرهنگی قرار گیرد، ضمن عدم ارتباط با آن، هویت وجودی خود را نیز از دست خواهد داد. در این میان، بر عهده ی طراح شهر است که در خلال تولید متن کالبدی، نقش ترجمانی مطلوبی را ایفا نموده و در فضای شهری دست به کدگذاری فرهنگی بزند. هدف مقاله ی حاضر، تدوین فرآیند گام به گام طراحی فضاهای شهری قرائت پذیر و شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد چنین فضاهایی است. به این منظور، از نظریه ی زبان شناختی (به عنوان یکی از پارادایم های نظری پسامدرن) استفاده خواهد شد. دلیل انتخاب این پارادایم، قابلیت های آن در پاسخگویی به مسئله ی افول معنی در معماری و شهرسازی است. در این مقاله، از مطالعات ترجمه به عنوان یکی از عرصه های دانشی و نظری مرتبط با پارادایم منتخب، بهره برده شده است. در واقع این نوشتار بر آن است تا با بهره گیری از نظریه های مطرح در مطالعات ترجمه، و بررسی و فهم دقیق آن ها، به هدف غایی پژوهش دست یابد.<br /> با توجه به موارد بیان شده، پژوهش حاضر در مرحله ی بررسی نظریه های مطرح در مطالعات ترجمه، از رهیافت فرانظریه بهره برده است. به این معنی که با واکاوی نظریه ها (نظریه های سنتی و مدرن در مطالعات ترجمه)، مبتنی بر تکنیک های این رهیافت، چون تحلیلِ تاریخی و مقایسه ای، آن ها را واکاوی نموده و از خلال این بررسی، نحوه ی کاربست آنها را در تدوین فرآیند مورد نظر در طراحی شهری (براساس روش استدلال منطقی) تدوین نموده است. نتایج تحلیل فرانظری نشان می دهد، نظریه ی مدرن ترجمه و رویکرد ترجمه ی فرهنگی، که به ترجمه ی ارتباطی منجر می شود، رویکردی مطلوب در تولید یک متن فرهنگی در شهر است. با انطباق فرآیند ترجمه در نظریه ی مدرن ترجمه، با فرآیند طراحی فضاهای شهری واجد معنا، روند گام به گامِ خلق فضاهای شهری قرائت پذیر تدوین شده است. بر این اساس، طراح شهر لازم است، ضمن شناسایی حیطه ی فرازبانی فضا و شهر، زبان مبدا را تجزیه و تحلیل نموده و با در نظر گرفتن فیلتر فرهنگ و گفتمان های قدرت و ایدئولوژی، نشانه ها و معانی نهفته و قابل درک در فضا را شناسایی کرده و دست به ترجمه ی فرآیندمحور در محیط بزند.
متن,نظریه ی ترجمه,فرانظریه,فرآیند,فضای شهری قرائت پذیر
https://www.isau.ir/article_110146.html
https://www.isau.ir/article_110146_11db40b03ad8c59e1eedd328fb0dc109.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
11
1
2020
06
21
ارتقای کیفیت تهویه طبیعی در کلاسهای مدارس استان مازندران بر اساس وضعیت بازشوها با روش CFD
57
71
FA
امید
رهایی
0000-0003-3125-7012
استادیار، دانشکده مهندسی معماری و شهرسازی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، تهران، ایران.
o.rahaei@sru.ac.ir
حمید رضا
عظمتی
0000-0002-2168-2640
استاد، دانشکده مهندسی معماری و شهرسازی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، تهران، ایران.
azemati@sru.ac.ir
10.30475/isau.2020.161257.1140
تامین هوای پاک و تازه برای دانش آموزان در کلاس درس، خصوصا در فصل گرم، بسیار ضروری است. بر اساس شواهد و مطالعات، سیستمهای تهویه مکانیکی، ضمن گرانی، مصرف انرژی نسبتا بالایی دارند و تولید نوفه مینمایند. این مسئله در اقلیم مازندران، خصوصا در هوای شرجی، بسیار مطرح است خصوصا اینکه این مدارس با کولر آبی خنک میشوند؛ درحالیکه در بخش قابل توجهی از سال امکان استفاده از فرایند تهویه طبیعی وجود دارد و در فصل گرم مدارس تعطیل است. لذا هدف اصلی این مقاله ارائه راه حلی اجرایی در معماری کلاسهای درس است که بتواند موجب بهبود جریان هوای داخل تحت تاثیر باد خارج (تهویه طبیعی) شده، به نحوی که جریان هوای مطلوب و قابل کنترلی طبق استاندارد اشری در فضای داخلی برقرار باشد. پژوهش حاضر که یک تحقیق کاربردی است و ماهیتی میان رشته ای دارد، با اتکا به اندازه گیریهای تجربی در یک مدرسه موردی در آمل، بدست آمده است. روش تحقیق در این پژوهش، یک روش ترکیبی است: در مرحلة اول با استفاده از یک راهبرد تجربی، متغیرهای مستقل تأثیرگذار، شناسایی و متغیر وابسته (سرعت و جهت جریان هوای داخل) توسط دستگاههای دقیق دیجیتال و انجام آزمایش دود اندازهگیری شد. سپس دادهها با استفاده از راهبرد شبیهسازی، تحلیل شدند. شبیهسازی در این پژوهش با روش دینامیک سیال محاسباتی (CFD) و با استفاده از نرم افزارهای Gambit و Fluent صورت پذیرفت. ابتدا روایی و پایای شبیه سازیها از طریق تطبیق با شواهد تجربی به اثبات رسید و سپس اقدام به تجزیه و تحلیل دادهها و متعاقبا مداخله در معماری از طریق شبیه سازی شد. نتایج نشان دادند که ترکیب بندی صحیح بازشوها و ایجاد نمای پلکانی در راستای باد موافق و نیز پیش بینی مکنده های موثر در دیوار رو به باد، میتواند با کنترل موثر ورود، خروج و پخشایش هوا در فضای داخلی (طبق استاندارد اشری)، تهویه طبیعی را تحت کنترل قرار داده و جریان مطلوبی را در تمام فضای داخل برقرار نماید.
جریان هوای داخل,تهویه طبیعی,بازشوها,روش CFD
https://www.isau.ir/article_110145.html
https://www.isau.ir/article_110145_9a50ea5011b2a402b4c1cccc8b92b688.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
11
1
2020
06
21
تبیین رویکرد توسعه حفاظت محور درهویت یابی منظر شهری زاهدان دوره پهلوی از طریق نشانه شناسی لایه ای
73
94
FA
سحر
رستگارژاله
0000-0003-0109-5948
دانشجوی دکتری مرمت و احیای بناها و بافت های تاریخی، دانشکده حفاظت و مرمت، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران.
rastegar.sahar@gmail.com
بهنام
پدرام
0000-0001-5696-1538
دانشیار، دانشکده حفاظت و مرمت، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران.
b.pedram@aui.ac.ir
مصطفی
کیانی
دانشیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر تهران. تهران. ایران.
kiani@art.ac.ir
10.30475/isau.2020.155956.1121
منظر شهری زاهدان متنی چند لایه است که در آن لایه های مختلف انسانی، طبیعی و مصنوع بر پایه ی قواعد هم نشینی/جانشینی در کنار یکدیگر قرار گرفته و از طریق فرایندی ارتباطی به صورت ریزوماتیک، با به کارگیری ابزار مذاکره و ترجمه بینارمزگانی هم تافت معناداری را به وجود آورده اند و از زمان پیدایش تا به امروز در مواجهه با تغییرات ناشی از توسعه و پیشرفت، به سبب رابطه ی دیالکتیکی که با فرایند توسعه برقرار نموده، ویژگی ها، قابلیت ها و ظرفیت های هویتی جدیدی کسب کرده که در راستای الگوواره ی پیشین بوده است. اما در دهه های اخیر، توسعه به مثابه ی «دیگری» با عدم مذاکره و ارتباط صحیح با رمزگان سنتی این شهر، رفتار ریزوماتیک آن را مختل کرده و شکافی میان شبکه ی منسجم شهر به وجود آورده است. در این چرخش الگوواره امروزه ساکنین شهر زاهدان با روایتی شلخته روبه رو بوده و احساس تعلق و دلبستگی به آن را تا حدی از دست داده اند. لذا هدف این پژوهش ارائه ی راهکاری است که هویت یابی منظر شهری زاهدان دوره ی پهلوی را مد نظر دارد که این مهم از طریق بازیابی و خوانش نشانه های هویتمند مستتر در لایه های این شهر از طریق نشانه شناسی لایه ای و روش پیدایشی آن ممکن می گردد. نشانه شناسی لایه ای معتقد است متن یک شهر به تدریج با رمزگذاری/رمزگشایی رمزگانی که در بین یک گروه انسانی مشترک است، شکل گرفته و از همین طریق نیز قابل فهم می گردد. نشانه شناسی لایهای همچنین متنِ شهر را شبکهای همواره در صیرورت میپندارد، به همین سبب راهکاری همهجانبه مانند «توسعه حفاظتمحور» را پیشنهاد میکند که حیات شهری را در گرو واکنش و پاسخ به موقعیت های جدید و بسط و توسعه استراتژی های تازه و خلاقانه برای روبه رو شدن با آن در نظر می گیرد<strong>؛ </strong>به شیوه ای که تغییرات را پذیرا شود و در عین حال با اتصالات رمزگانیِ خود به شبکه ی پیشین متصل بماند.<br />
توسعه حفاظت محور,هویت,منظر شهری,نشانه شناسی لایه ای,ریزوم,زاهدان
https://www.isau.ir/article_110343.html
https://www.isau.ir/article_110343_7b76b34742ee274a3d8f0e38a7c93c49.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
11
1
2020
06
21
ارائه تیپولوژی معماری مسکونی با رویکرد بهسازی عملکرد حرارتی مسکن در شهر بابلسر
95
114
FA
ماریا
کردجمشیدی
0000-0002-1789-0551
استادیار، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه مازندران، مازندران، ایران.
m.kordjamshidi@umz.ac.ir
10.30475/isau.2020.131915.0
با افزایش قابل توجه مصرف انرژی در بخش ابنیه، توجه به ویژگیهای ساخت و ساز و سیاستگذاری برای بهینهسازی مصرف انرژی امری ضروری است. اصولا برنامهریزی و سیاستگذاری برای تک تک ساختمانها امری غیر ممکن بوده و راهبردهای کلی برای تدوین چارچوبهای بهسازی ساختمانها براساس مطالعه بر روی تیپولوژیهای منطبق با ساختار هر منطقه تدوین میگردند. در همین راستا، هدف این مطالعه استخراج تیپولوژی وضع موجود مسکن شهر بابلسر، با تاکید بر پارامترهای تاثیرگذار بر مصرف انرژی، و به منظوربهسازی عملکرد حرارتی آنها بر مبنای مقررات ملی ساختمان است. گردآوری اطلاعات به روش میدانی بر روی 384 نمونه مسکونی ساخته شده در بازه زمانی سالهای 1342- 1395 در شهر بابلسر انجام گردید. تحلیل دادهها با راهبرد توصیفی- تحلیلی و استفاده از روشهای آماری در تحلیل کمی و همچنین سادهسازی تصاویر پلانهای مسکونی انجام گرفت. نتیجه تحلیلهای ارائه شده، هشت تیپولوژی برای ساختمانهای مسکونی بابلسر در دو گروه ویلایی و آپارتمانی ارائه میکند. نتایج حاصل از تحلیل عملکرد حرارتی تیپولوژیهای استخراجشده نشان داد که نمونهها حداقل شرایط لازم بر مبنای مقررات ملی مبحث 19 را دارا نمیباشند و برای ارتقا عملکرد حرارتی آنها، اضافه نمودن حداقل یک لایه عایق حرارتی مانند یونولیت به ضخامت پنج سانتیمتر به جداره خارجی بنا شامل دیوارها و بام ضروری است. نتایج این مطالعه برای بهسازی مصرف انرژی ساختمانها و تدوین مقررات ملی منطقهای اقلیم معتدل خزری قابل استفاده میباشد.
تیپولوژی,ساختمانهای مسکونی,بهینهسازی,انرژی
https://www.isau.ir/article_110417.html
https://www.isau.ir/article_110417_4ee6a1c8224aa5af30c923d0e6bbfe82.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
11
1
2020
06
21
ارزیابی تطبیقی مولفه های سرمایه اجتماعی در مساکن عمومی شهری مطالعه موردی مناطق مسکونی بریم و بوارده آبادان
115
130
FA
مرتضی
ضامنی
0000-0001-8671-7050
دانشجوی دکتری تخصصی، گروه معماری، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران.
m.zameni@std.iaushk.ac.ir
سینا
رزاقی اصل
0000-0003-1656-8912
استاد مدعو، گروه معماری، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران. استادیار گروه شهرسازی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران.
s.razzaghi@sru.ac.ir
الهام
پور مهابادیان
استادیار، گروه معماری، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران.
e.pourmahabadian@iaushk.ac.ir
10.30475/isau.2020.143850.1057
امروزه با عنایت به توسعه شهرنشینی و نیاز به اسکان نیروی کار، احداث شهرک های مسکونی پایدار اجتناب ناپذیر است. یکی از ابعاد پایداری، پایداری اجتماعی میباشد واز آنجایی که تحقق پایداری اجتماعی بدون توجه به مولفه های سرمایه اجتماعی مقدور نمیباشد لذا شناخت نمونههای موجود و مقایسه تطبیقی آنها به منظور تبیین تحقق مولفههای سرمایه اجتماعی از اهمیت بسزایی برخوردار است. این مقاله بر آن است که مولفههای سرمایه اجتماعی در مناطق مسکونی بریم و بوارده آبادان را مورد ارزیابی تطبیقی قرار دهد. در صورت انجام این پژوهش ضمن مقایسه تطبیقی مولفههای سرمایه اجتماعی در این دو محله موفق، موانع دستیابی به پایداری اجتماعی از دریچه تحقق سرمایه اجتماعی مورد بررسی قرارمیگیرد تا از این رهگذر، توجه تصمیم گیران را به بازخورد احداث شهرکهای مسکونی جدید جلب نماید. روش تحقیق این پژوهش توصیفی تحلیلی و نحوه جمعآوری دادهها کتابخانهای و میدانی میباشد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که در منطقه بریم فقط متغیر احساس تعلق اجتماعی و در منطقه بوارده متغیرهای احساس تعلق اجتماعی و اعتماد نهادی در وضعیت مطلوبی قرار دارند و در سایر متغیرها نظیر مشارکت وضعیت دو منطقه نامطلوب است. همچنین در سه متغیر « اعتماد بین شخصی»، « اعتماد نهادی» و « احساس تعلق اجتماعی» محله بوارده وضعیت بهتری نسبت به منطقه بریم دارد. این نتایج مشخص میکند که منطقهبندی محلات و تفکیک ساکنان براساس رتبه سازمانی میتواند تاثیرات سویی در افزایش تعاملات و مشارکت اجتماعی داشته باشد.
سرمایه اجتماعی,مساکن عمومی شهری,منطقه مسکونی بریم و بوارده آبادان
https://www.isau.ir/article_110482.html
https://www.isau.ir/article_110482_7ce12048e2085af4ac07f54fbfc552af.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
11
1
2020
06
21
بررسی تطبیقی الگوهای جایگیری فضای خیس درانعطافپذیری مسکن
131
144
FA
آیدا
رسولی ثانی آبادی
کارشناس ارشد معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
ida.rasouli@gmail.com
مریم
فرهادی
استادیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
m_farhady@sbu.ac.ir
علی
غفاری
استاد، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
a-ghaffari@sbu.ac.ir
10.30475/isau.2020.138130.1021
<span lang="FA" dir="RTL">یکی از موضوعاتی که</span><span lang="FA" dir="RTL"> امروزه توجه بسیاری از معماران معاصر را به خود جلب نموده، انعطافپذیری در طراحی مسکن است. مسکن انعطافپذیر میتواند با پاسخگویی به چرخه زندگی </span><span lang="FA" dir="RTL">کاربران، نیازهای</span><span lang="FA" dir="RTL"> متعدد و متغیر آنان را در ابعاد گوناگون از جمله ابعاد اجتماعی و اقتصادی برآورده نماید. عوامل بسیاری</span><span lang="FA" dir="RTL"> در طراحی مسکن</span><span lang="FA" dir="RTL"> انعطافپذیر تاثیرگذار است که </span><span lang="FA" dir="RTL">یکی</span><span lang="FA" dir="RTL"> از آنها فضا</span><span lang="FA" dir="RTL">ی خیس</span><span lang="FA" dir="RTL"> است. تا آنجا که، در صورت طراحی نامناسب فضای خیس، انعطافپذیری پروژه میتواند با مشکل مواجه شود. با توجه به اهمیت غیرقابلانکار این فضا در مسکن، نبود پژوهش های کافی در این زمینه، و به منظور افزایش قابلیت انعطاف پذیری</span><span lang="FA" dir="RTL"> در پلانهای مسکونی، تمرکز این</span><span lang="FA" dir="RTL"> پژوهش بر رو</span><span lang="FA" dir="RTL">ی</span><span lang="FA" dir="RTL"> موضوع فضای خیس است. این مقاله از نوع کاربردی بوده و به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. هدف از این پژوهش، معرفی و مقایسه رایجترین الگوهای جایگیری فضای خیس در پلانهای مسکونیِ انعطافپذیر از طریق بررسی نمونه پروژههای معاصر طراحی شده توسط پیشگامان این حوزه است. </span><span lang="FA" dir="RTL">به این ترتیب که</span><span lang="FA" dir="RTL"> ابتدا با جمعآوری و بررسی کیفی پلانهای منتخب بر مبنای انواع رویکردهای انعطافپذیری، به توصیف و سپس مطالعهی تطبیقی سه الگوی جایگیری فضای خیس در پلان، در دو سطح درونواحدی و میانواحدی، پرداخته شده است. نتیجه پژوهش نشان میدهد که فضای خیس میتواند، در قالب جایگیریهای مختلفِ بررسی شده، به عنوان عنصر جداکننده و یا آزادکنندهی فضا ایفای نقش کند، و هر یک از این دو حالت، میتواند به انعطافپذیری پلان منجر گردد.</span>
مسکن,انعطاف پذیری,فضای خیس,الگوی جایگیری
https://www.isau.ir/article_109891.html
https://www.isau.ir/article_109891_52d6d1458d1b70300c8d19b6e1333e95.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
11
1
2020
06
21
شناخت و امکانسنجی بکارگیری سیستم مدلسازی اطلاعات ساختمان (BIM) در آموزش معماری ایران
145
166
FA
مرجان
لطیفی اسکویی
0000-0002-1607-3939
پژوهشگر دکتری معماری، گروه معماری، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران.
latifioskoui@gmail.com
سید امیر سعید
محمودی
استاد مدعو، گروه معماری، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران.
دانشیار، دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
a.m.mahmoodi2020@gmail.com
الهام
ناظمی
استادیار، مرکز تحقیقات افقهای نوین در معماری و شهرسازی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران.
elhamnazemi@gmail.com
10.30475/isau.2020.222331.1368
گرچه امروزه مدلسازی اطلاعات ساختمان و آموزش آن از موضوعات مهم و رو به رشدی در عناوین پژوهشهای اخیر در جهان به شمار میرود، اما این جریان نوین بخصوص آموزش آن درکشور ایران نادیده گرفته شده است. پژوهش حاضر با هدف پیشنهاد چارچوب مفهومی جهت شناخت بکارگیری سیستم مدلسازی اطلاعات ساختمان درآموزش معماری ایران انجام یافته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده و رویکردی آمیخته؛ شامل نمونه موردی ثانویه، پیمایش و گروه کانونی دارد. انتخاب جامعة آماری به روش هدفمند بوده و حجم نمونه تعداد 200 نفر دانشآموختة معماری است. خطای اندازه گیری 05/0 و سطح اطمینان 95 درصد، بوده است. پرسشنامهها بصورت آنلاین پخش و با استفاده از نرمافزار آماری (اس.پی.اس.اس) تحلیل شدهاند. روایی پرسشنامهها ارزیابی و پایایی متغیرها از طریق آزمون آلفای کرونباخ با ضریب 876/0محاسبه و تایید شده است. ابتدا با استفاده از نمونههای موردی چارچوب نظری پژوهش ترسیم وسپس نظرات مشارکت کنندگان اخذ و تحلیل گردیده و در انتها چارچوب نهایی توسط گروه کانونی از اساتید و خبرگان اعتبار سنجی گشته است. سطح و اهداف دوره با توجه به نتایج آزمون کای اسکوئر چنین بدست آمد که سیستم مدلسازی اطلاعات ساختمان میتواند در مقاطع مختلف و به همراه سایر کلاسهای آموزشی بکار رود. همچنین از آزمونهای t یک نمونهای و رتبهبندی فریدمن جهت انتخاب محتوا و اهمیت دورهها استفاده شده که بیشترین میزان اهمیت کاربرد سیستم مدلسازی اطلاعات ساختمان در مدیریت پروژه، مباحث پایداری و کارگاه طراحی معماری و کمترین میزان اهمیت کاربرد آن در حوزة مفاهیم و تصورات ذهنی بدست آمده است. براساس یافتهها، سه حوزة نرم افزار و مدلسازی؛ مفاهیم و تئوری؛ و مدیریت اطلاعات؛ در چارچوب آموزشی سیستم مدلسازی اطلاعات ساختمان موثر شناخته شده و به عنوان نمونه برنامه درسی دورة کارشناسی معماری مورد بررسی قرار گرفته است و الگوی آموزشی نهایی به صورت تلفیقی در مقاطع مختلف تحصیلی پیشنهاد شده است.
سیستم مدلسازی اطلاعات ساختمان,آموزش معماری,چارچوب مفهومی,آموزش سیستم مدلسازی اطلاعات ساختمان در ایران
https://www.isau.ir/article_112718.html
https://www.isau.ir/article_112718_b668ef454a910886da33e14addfaa318.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
11
1
2020
06
21
راهبردهای طراحی خوابگاههای دانشجویی براساس تحلیل قرارگاههای رفتاری(نمونۀ مورد مطالعه: خوابگاه دانشجویان دختر دانشگاه شیراز)
167
186
FA
مژده
جعفری
0000-0003-3587-3461
کارشناس ارشد معماری، دانشکده هنر و معماری، موسسه آموزش عالی آپادانا فارس، ایران.
mozhdejafari1990@gmail.com
علی
اسدپور
0000-0002-6837-0804
استادیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر شیراز، فارس، ایران.
asadpour@shirazartu.ac.ir
سلما
حائری
0000-0001-7633-8153
مربی، دانشکده هنر و معماری، موسسه آموزش عالی آپادانا فارس، ایران.
haeri@apadana.ac.ir
10.30475/isau.2020.163681.1149
قرارگاههای رفتاری به عنوان ثمرهی دانش روانشناسی اکولوژیک، به رفتار و تجربه های مردم در زندگی روزمرهشان و در محیط واقعی میپردازد. از این دیدگاه مطالعه رفتار انسان وابسته به مطالعه محیط آن رفتار می باشد لذا طراح علاوه بر شناسایی الگوهای رفتاری تکرار شونده و محیطی که رفتار درون آن شکل می گیرد ملزم به شناخت رابطهی بین این دو عامل می باشد. هدف این پژوهش یافتن راهبردهای طراحی معماری خوابگاههای دانشجویی متناسب با رفتار فضایی دانشجویان بر پایۀ «قرارگاه رفتاری» دختر ایرانی است. در پژوهش حاضر، علاوه بر شیوههای غیرمداخلهگر شامل حضور مستقیم در فضا و ثبت رویدادها، به شیوه ی میدانی یک نمونه 200 تایی از دانشجویان ساکن در مجتمع خوابگاهی خواهران دانشگاه شیراز در مقاطع مختلف (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) مورد مطالعه قرار گرفتند و از طریق پرسشنامه باز و تحلیل محتوایی دادههای کیفی، ضمن شناسایی قرارگاههای رفتاری، وزن مؤلفههای موثر در طراحی شامل الگوهای جاری رفتار، ویژگیهای کالبدی و عوامل برهم زننده سینومورف های رفتار-ظرف کالبدی استخراج شد. در پایان، ضمن ارائه راهبردهای طراحی در سه دسته کلی شامل فضای خصوصی فعالیتهای فردی، فضای نیمه خصوصی فعالیت های فردی و فضای عمومی و نیمه عمومی فعالیتهای جمعی براساس پیشینه نظری و عملی پژوهش در نمونۀ موردی خود میکوشد تا فنون طراحی متناسب با هر راهبرد را به نمایش گذارد تا در نهایت بستر مناسب جهت تحقق الگوهای رفتاری دانشجویان در خوابگاه فراهم آید.
روانشناسی اکولوژیک,قرارگاه رفتاری,الگوی جاری رفتار,سینومورف,خوابگاه دانشجویی
https://www.isau.ir/article_112731.html
https://www.isau.ir/article_112731_dc63482b595dfbd9e03339d9844a86cb.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
11
1
2020
06
21
اجتماعپذیری کالبدی مجتمعهای مسکونی برای گروه سالمندان در تبریز(مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی ستارخان، آسمان، علامه امینی و سپیدار)
187
207
FA
زهرا
علمی
دانشجوی کارشناسی ارشد معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، آذربایجان شرقی. ایران.
elmiza01@gmail.com
پریسا
هاشم پور
0000-0001-7170-77222
دانشیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، آذربایجان شرقی. ایران.
p.hashempour@tabriziau.ac.ir
لیلا
مدقالچی
0000-0001-7793-1696
استادیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، آذربایجان شرقی. ایران.
l.medghalchi@tabriziau.ac.ir
10.30475/isau.2020.156546.1125
در جوامع امروزی، اجتماع پذیری مجتمع های مسکونی برای سالمندان که نیاز به روابط اجتماعی داشته و بیشتر وقت خود را درخانه سپری می کنند، اهمیت دارد. پژوهش حاضر با هدف تبیین اجتماع پذیری کالبدی مجتمع های مسکونی برای گروه سالمندان در تبریز می باشد که در آن ارزیابی شاخص ها در نمونه های مورد بررسی به روش علی-مقایسه ای صورت گرفته است. در این پژوهش 4 نمونه مجتمع مسکونی از محدوده های 4 گانه ی تبریز انتخاب شده اند. برای سنجش شاخص های بدست آمده و مقایسه آن ها، پژوهش میدانی بر روی سالمندان بالای 65 سال در چهار مجتمع منتخب، انجام شده است. در این راستا نمونه گیری تصادفی ساده درجامعه آماری 313 نفری صورت گرفت که 172 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و از پرسشنامه ی بسته و مشاهده غیرمشارکتی استفاده شد. تحلیل پرسشنامه ها به روش های واریانس و رگرسیون و در مشاهده با محاسبه میانگین امتیازات انجام پذیرفته است. طبق تحلیل واریانس به ترتیب مجتمع های ستارخان، آسمان، سپیدار و علامه امینی امتیاز بالاتری برای اجتماع پذیری سالمندان داشته اند و طبق تحلیل رگرسیون پرسشنامه ها در مجتمع ستارخان محفل های متنوع، درمجتمع آسمان چشم انداز، در مجتمع علامه امینی فرصت های رسیدگی و در مجتمع سپیدار فعالیت های متنوع در اولویت بالاتر قرار داشتند. بر اساس نتایج حاصل از مشاهده در مجتمع ستارخان فضای نشستن، امکانات رفاهی، عناصر طبیعی، مبلمان سالم و دسترسی در محوطه، در مجتمع آسمان طبیعت، عناصر تزیینی، در مجتمع سپیدار ایمنی و کفسازی پیاده، دسترسی مناسب و در مجتمع علامه امینی امکانات رفاهی دراولویت بالاتری قرار داشته اند. براساس جمع بندی کلی در چهار مجتمع منتخب، راهکارهایی جهت بهبود اجتماع پذیری مجتمع های مسکونی برای سالمندان بدست آمد.
اجتماعپذیری,نیازهای اجتماعی,سالمندان,کالبد مجتمع های مسکونی,تبریز
https://www.isau.ir/article_112733.html
https://www.isau.ir/article_112733_ac30ccc1739be95c140357781a4e7f60.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
11
1
2020
06
21
ارزیابی میزان خطرپذیری ایستگاه های مترو شهر تهران هنگام وقوع زمینلرزه با رویکرد کاهش آسیب پذیری کالبدی از طریق مدیریت هوشمند شهری(مطالعه موردی ایستگاه های تجریش،دروازه شمیران و نواب)
209
229
FA
اسماعیل
شیعه
00000002-2870-8719
استاد، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
es_shieh@iust.ac.ir
کیومرث
حبیبی
0000-0001-5492-8259
دانشیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه کردستان، کردستان، ایران.
habibi_ki@yahoo.co.uk
مهران
احسانی
دکتری شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران.
temenoos@yahoo.com
10.30475/isau.2020.131744.0
با ارزیابی و پایش کمی و کیفی برنامههای مدیریت خطرپذیری و مدیریت بحران در گسترش حمل و نقل ریلی کلان شهر تهران و به تبع آن با بررسی میزان مخاطرات و آسیبپذیری شبکه ریلی کشور، خلأ ناشی از مدیریت هوشمند شهری در ابعاد برنامهریزی کالبدی و فضایی کاملاً مشهود است. نکته بارز در مواجهه با بحرانهایی همچون زمینلرزه و سیل در خطوط حمل و نقل زیرزمینی (مترو) عمدتاً وابسته به فرضیات آزمون و خطا ، پیروی از روشهای مدیریت سنتی و ضعف در آیندهنگری و آیندهپژوهی است. در گسترش خطوط ریلی زیرزمینی، بررسی مطالعات زمینساختی (تکتونیکی)، پهنههای لرزهخیز، تفاوت جنس زمین و مسیر گسلهای شمال و جنوب تهران (پیش از بحران) و توجه به آسیب پذیری ایستگاه مترو و احتمال تشدید بحران با تخریب بافت فرسوده شهری، هنگام وقوع زلزله و سیل بسیار حائز اهمیت است. این مقاله، با تمرکز بر موضوع ارزیابی خطرپذیری و آسیبپذیری گسترش شبکه حمل و نقل ریلی و با رویکرد پایش مخاطرات کالبدی و فضایی ایستگاههای مترو انجام شده است. روش انجام کار ارزیابی خطرپذیری از طریق تنظیم فهرست سنجشی پژوهشگر ارائه شده است. بدین منظور سه ایستگاه نواب، تجریش و دروازه شمیران به عنوان ایستگاه های منتخب شبکه متروی تهران مورد مطالعه قرار گرفت. در انجام پژوهش، از روشی ترکیبی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای، بررسی سوابق و مدارک، تکنیک دلفی، روش تحلیل سلسله مراتبی و رویهمگذاری لایهها استفاده شده است. نتایج ارزیابی آسیبپذیری نشانگر آن بوده است که تمامی ایستگاه ها در محدوده آستانه خطر قرار دارند و نیازمند اتخاذ تدابیری هوشمند در تمامی مراحل قبل، حین و بعد از بحران زمینلرزه و به کارگرفتن راهکارهای مدیریتی و اجرایی به منظور کاهش آسیبهای احتمالی میباشد.
حمل و نقل زیرزمینی,ایستگاه مترو,مدیریت خطرپذیری هوشمند,زمینلرزه,ارزیابی کاهش آسیبپذیری
https://www.isau.ir/article_112765.html
https://www.isau.ir/article_112765_28107eeaf4775c6b8ad157d95edc0a48.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
11
1
2020
06
21
تعاملات اجتماعی در محوطههای کارگری دوره هخامنشی و معماری شهرکهای صنعتی نوین
231
248
FA
بهرام
مقتدر
دانشجوی دکتری معماری، گروه معماری، واحد امارات، دانشگاه آزاد اسلامی، دبی، امارات متحده عربی.
bahrammoghtader@gmail.com
ایرج
اعتصام
استاد، دانشکده هنر و معماری، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
ietessam@hotmail.com
مهرداد
متین
۰۰۰۰۰۰۰۲۶۱۶۵۸۹۱x
استادیار، دانشکده معماری و شهرسازی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
mehrdad.matin@ymail.com
10.30475/isau.2020.222389.1369
از مهمترین ویژگی های فضا، فراهم نمودن فرصت هایی در جهت تعاملات اجتماعی است. هنگامی که مردم یک اجتماع با یکدیگر در تعامل هستند، رابطه احساسی قوی تری با مکان و فضای اجتماعی خود برقرار می کنند. این تعامل نه تنها بر روان اجتماعی آن جمع تاثیرگذار است که موجب رشد و پیشرفت اقتصادی اجتماعات حاضر در آن فضاها همچون محوطه/ شهرک های کارگری- صنعتی نیز می شود. از همین رو، هدف این پژوهش، بررسی و تببین تعاملات اجتماعی در محوطه کارگری دوره هخامنشی و معماری شهرک صنعتی نوین است. نگارندگان، از میان عوامل کالبدی، کارکردی و معنوی معماری، عامل فضا/کالبد را مورد توجه قرار داده اند. روش این پژوهش توصیفی– تحلیلی و تاریخی، به شیوه اسنادی و براساس مطالعه کتابخانه ای است. پس از بررسی اسناد دیوانی پارسه در ارتباط با کارگران و متخصصان حاضر در محدوده اطراف پارسه/ تخت جمشید و همچنین کندوکاو در متون مختلف مرتبط با تعاملات اجتماعی این نتیجه دست آمد: کیفیت محیط کالبدى محوطه / شهرک های کارگری- صنعتی براى جذب افراد، به عوامل گوناگونی بستگی دارد که یکی از این عوامل مرتبط به ساختار کالبدى محیط مانند ایمنى و امنیت، تنوع و سازگارى کاربرى ها، آسایش اقلیمی، تراکم و ظرفیت مناسب، دسترسی، زیبایی و سرزندگی است. باتوجه به اسناد ارایه شده، محوطه های کارگری دوران هخامنشی با امکانات و اندیشه های منطبق بر آرای زمان خویش، نه تنها توانستند موجب تعاملات اجتماعی بین کارگران ایرانی و غیرایرانی شوند، بلکه محیطى سرزنده و جذاب را نیز برای کارگران خلق نمودند که انعکاس آن را می توان در اسناد دیوانی پارسه – الواح خزانه و بارو- به نظاره نشست؛ اما در شهرک های صنعتی نوین، متاسفانه به علت عدم توجه و کم توجهی به مولفه های بالا، آنها فضاهایی تعامل پذیر برای کارگران نیستند. بنابراین، باتوجه به اهمیت و نقش انسان در فضا، یکی از کارهای مهم در طراحی معماری شهرک های صنعتی توجه به فضاهای تعامل پذیر است که اگر به درستی این امر در طراحی لحاظ شود، موجب رشد و توسعه اقتصادی در آن شهرک صنعتی و به تبع در کل کشور خواهد شد.
تعاملات اجتماعی,فضای کالبدی,محوطه های کارگری هخامنشی,شهرک صنعتی
https://www.isau.ir/article_111506.html
https://www.isau.ir/article_111506_c8499e5a98a4aac6dd9e890401003a94.pdf
انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران(JIAU)
2228-589X
2645-7148
11
1
2020
06
21
محلههای محصور: پیدایش، گسترش، گونهها و پیامدها
249
267
FA
محمد
جلیلی
0000-0002-6840-8331
استادیار، گروه معماری، واحد بروجرد، دانشگاه آزاد اسلامی، بروجرد، ایران.
m.jalili@iaub.ac.ir
علیرضا
عینی فر
0000-0002-6475-5723
استاد، دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
aeinifar@ut.ac.ir
رامین
مدنی
استادیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران
r.madani@aui.ac.ir
بروس
جاد
استاد، دانشکده معماری، پردیس محیط ساخته شده، دانشگاه نیوساوت ولز، سیدنی، استرالیا
b.judd@unsw.edu.au
10.30475/isau.2020.228678.1401
از چهار دهه پیش تاکنون، ظهور و گسترش محلههای مسکونی برنامهریزی شده با محدودههای سخت و قابل کنترل، به نام محلههای محصور، توجه نظریهپردازان و پژوهشگران حوزههای مختلف را به خود جلب کرده است. رشد روزافزون محلههای محصور، شکل جدیدی از سکونت را نشان میدهد و موجب انجام پژوهشهای فراوانی در مورد چرایی و چگونگی پیدایش و گسترش آنها شده است. علیرغم گسترش مسکنسازی محصور از دهه 1340 شمسی در ایران، مطالعات بسیار اندکی درباره آنها انجام شده است. مقاله حاضر با هدف انجام یک مرورِ تحلیلی بر روی تئوریها و نتایج پژوهشهای تجربی انجام شده، درصدد بازنگری و تحلیل تعاریف، گونهها و دلایل گسترش محلههای محصور و پیامدهای مثبت و منفی آنهاست. نتایج این پژوهش میتواند به طراحان و سیاستگذاران حوزه مسکن کمک کند تا ضمن بازشناسی محلههای محصور به عنوان یک گونه جدید از مسکنسازی، از میزان پیامدهای منفی آنها کاسته و بر پیامدهای مثبت آنها بیافزایند.
محله محصور,محدودهی سخت,محصورسازی,جهانی شدن,کالای باشگاهی
https://www.isau.ir/article_111435.html
https://www.isau.ir/article_111435_6b4a16241d269188ebce58c8af1a488f.pdf