سجاد دامیار؛ مسعود ناری قمی
چکیده
دوری طرّاحی از کاربر واقعی در دوران پس از مدرن و تلاش برای حلّ این معضل، در آموزش معماری منجر به روشها و رویکردهای نوینی در نیم قرن اخیر شده است که هرگز به جریان اصلی اموزش معماری تبدیل نشدهاند و ...
بیشتر
دوری طرّاحی از کاربر واقعی در دوران پس از مدرن و تلاش برای حلّ این معضل، در آموزش معماری منجر به روشها و رویکردهای نوینی در نیم قرن اخیر شده است که هرگز به جریان اصلی اموزش معماری تبدیل نشدهاند و همچنان در حاشیه ماندهاند؛ در اینجا این رویکردها نیز در چهار دسته (مواجهة ایدهآلیستی، مواجهة حرفهای، رویکرد مشارکتی و رویکرد پژوهش تخصّصی) شناسایی و معرفی شدهاند. محور اصلی این بحث، ورود پژوهش به صورت امر اصلی در آموزش معماری است. سپس به شرح برنامهریزی و تجربهی یک فرآیند کارگاهی برای تلفیق موضوع کار عملی کارگاههای آموزشی دوره ی کارشناسی ارشد با یک مسألهی کاملاً پژوهشی یعنی «شناخت عوامل هویّتبخش در معماری بومی» پرداخته شده است. برای ساماندهی برنامه، سعی شده است که روشی برای جستجوی عوامل هویّتبخش معماری بومی در قالب الگوهای رفتار و محیط ارائه گردد و کار دانشجویان در روند تدوین این نظریه تعریف گردد. در این کار تجلّی ذهنیت افراد بومی بواسطهی ساختِ محیط یا تغییراتی که در محیط موجود ایجاد کردهاند مورد مطالعه قرار میگیرد. به این ترتیب که محیطهایی که آثار کالبدی افراد بومی میتواند در آن موجود باشد در چهار دسته معرفی شده (مسکن روستایی، مسکن حاشیه نشینی، مسکن تجربیساز، مسکن مهندسیساز) و گروههای دانشجویی برای مطالعه روی هر یک تعیین شده است. هر گروه موظف بوده در 48 حوزه که بر حسب نسبتهای مختلف رفتار- ذهنیت- محیط و بر اساس تجارب مختلف زمانی تعیین شده به جستجوی عوامل هویّتبخش در محیط انتخابی بپردازد و این یافتهها مبنای طرّاحی یک واحد مسکونی هویّتمند قرار گیرد. برآیند کلّ گروهها، تصویر نسبتاً کاملی از عوامل هویّتبخش معماری بومی برای افراد بومی ایجاد می کند.